کعبه ٔ زردشتلغتنامه دهخداکعبه ٔ زردشت . [ ک َ ب َ / ب ِ ی ِ زَ دُ ] (اِخ ) نام یکی از آثار باستانی است واقع در نقش رستم به هفت هزارگزی شمال تخت جمشید. (یادداشت مؤلف ). در آثار عجم فرصت
کَعْبَةَفرهنگ واژگان قرآنخانه ي خدا - بيت الله الحرام - کعبه (نام کعبه اشاره به چهار گوشه بودن آن دارد)
کعبةلغتنامه دهخداکعبة. [ ک َ ب َ ] (اِخ ) اسم بیت اﷲ. در اصل به معنی مرتفع است چون بنای کعبه از زمین مرتفع و بلند است لهذا کعبه نام کردند یا مرتفع است از روی مراتب . (غیاث ). قب
کعبةلغتنامه دهخداکعبة. [ ک َ ب َ ] (ع اِ)طاس بازی نرد. ج ، کعبات . || برواره . بالاخانه . غرفه . || هر خانه ٔ چهارگوشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، کعب
دژنپشتلغتنامه دهخدادژنپشت . [ دِ ن ِ پ ِ ] (اِخ ) دژنوشت ، به معنی قلعه ٔ نوشته ها و اسناد. محلی در استخر فارس که اسناد مهم دولتی را (طبق روایات ، اوستا نیز از آن جمله بود) در آن
ایرانیلغتنامه دهخداایرانی .(ص نسبی ، اِ) هر چیز که وابسته به ایران باشد. اهل ایران . تابع ایران . (فرهنگ فارسی معین ) : از ایرانیان بد تهم کینه خواه دلیر و ستنبه بهر کینه گاه . فر
ساسانلغتنامه دهخداساسان . (اِخ ) جد خاندان شاهنشاهی ساسانیان ، و پدر بابک و بابک پدر اردشیر نخستین پادشاه آن سلسله است . و لغت نویسان و مورخان اسلامی او را ساسان الاصغر نامیده ان
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) ابن اردشیر. نام دومین پادشاه سلسله ٔ ساسانی . معروف به شاپور اول است . داستان تولد او از دختر اردوان آخرین پادشاه سلسله ٔ اشکانی در شاهنامه و کتب
دخمهلغتنامه دهخدادخمه . [ دَ م َ / م ِ ] (اِ) دخم . سردابه ای که جسد مردگان را در آنجا نهند. سردابه ٔ مردگان . (برهان ). سرداب برای مرده . خانه یا سردابه که اموات در آن نهند. مق