کشیدگیلغتنامه دهخداکشیدگی . [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص ) حالت کشیده . تمدد. کشش . || رنج . دردمندی . || آزردگی . افسردگی . (ناظم الاطباء). || درازی . (یادداشت مؤلف ). || انقباض
strainsدیکشنری انگلیسی به فارسیفشارها، نژاد، زور، کشش، تقلا، کوشش، کشیدگی عضله، صفت موروثی، خصوصیت نژادی، درد سخت، اسیب، اصل، خوی، خیل، در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان، زور زدن، مشمئز شدن، خست
طرنجیدگیلغتنامه دهخداطرنجیدگی . [ طُ رَ دَ / دِ ] (حامص ) کشیدگی . ترنجیدگی : و تمدد را به پارسی طرنجیدگی گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و خطها و شکنهای پوست پیشانی ، بسبب طرنجیدگی پ
چینلغتنامه دهخداچین . (اِ) شکن و بهم کشیدگی و ترنجیدگی در پوست روی یا پارچه یا چرم و امثال آنها. آژنگ . (از فرهنگ اسدی نخجوانی ). شکنج . (برهان ) (آنندراج ). یرا. (ملحقات برهان
کششپذیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی کِشسانی، الاستیسیته، امتدادپذیری، بسط، امتداد، فنری بودن، حالتِ فنری، کِش آمدن▼، قوۀ ارتجاع، جهندگی، خاصیت فنری، کشیدگی، کشش، انبساط، درازی