حجامتلغتنامه دهخداحجامت . [ ح ِ م َ ] (ع مص ) خون تن از شیشه و شاخ برکشیدن پس از شکافهای خرد که به تن دهند با استره . خون کشیدن با شاخ یا شیشه ای از تن پس از خستن تن به استره .اح
توپولوژیtopology 1واژههای مصوب فرهنگستان1. علم بررسی خواصی از فضاها که با کشیدن یا فشردن تغییر نمیکند 2. خانوادهای از زیرمجموعههای یک مجموعه که نسبت به اجتماع دلخواه و اشتراک متناهی بسته است و خود
توپولوژیفرهنگ انتشارات معین(تُ پُ لُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - علم بررسی خواصی از فضاها که با کشیدن یا فشردن تغییر نم ی کند. 2 - خانواده ای از زیرمجموعه های یک مجموعه که نسبت به اجتماع دلخواه و
کروعلغتنامه دهخداکروع . [ ک ُ ] (ع مص ) دهن در آب نهادن در آب خوردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). کرع . به دهن از جوی آب برداشتن و خوردن . (منتهی الارب ). گردن بسوی آ