کشیدگویش اصفهانی تکیه ای: beškišâ طاری: beškišâ طامه ای: boykišâ طرقی: beškišâ کشه ای: beškišâ نطنزی: baškišâ / beškišâ
کشیدگویش خلخالاَسکِستانی: darâkəriš دِروی: da.rânt.əš شالی: da.rânt.əš کَجَلی: be.kkeri.š کَرنَقی: bəkašəsəšə کَرینی: bəkašəsəšə کُلوری: darântəš گیلَوانی: darântəše لِردی: b
کشیدگویش کرمانشاهکلهری: kɪšâ گورانی: kɪšâ سنجابی: kɪšâ کولیایی: akɪšâ زنگنهای: kɪšâ جلالوندی: kɪšâ زولهای: kɪšâ کاکاوندی: kɪšâ هوزمانوندی: kɪšâ
کشیدِ لنگرanchor dragging, dragging of an anchorواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که در آن پنجۀ لنگر از بستر دریا کنده شده است و کشتی آن را به دنبال خود میکشد
کشیدِ لنگر ارادیdredging of an anchor, dredgingواژههای مصوب فرهنگستانکشید لنگری که بهعمد برای کم کردن از سرعت شناور یا تغییر جهت آن صورت میگیرد
کشیدنفرهنگ انتشارات معین(کَ دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) امتداد د ادن . 2 - به سوی خود آوردن . 3 - بردن ، حمل کردن . 4 - تحمُل کردن ، رنج بردن . 5 - منجر شدن . 6 - جذب کردن . 7 - وزن ک
drewدیکشنری انگلیسی به فارسیکشید، کشیدن، رسم کردن، بیرون کشیدن، طراحی کردن، نزدیک کردن، طرح کردن، منقوش کردن، قرعه کشیدن، دریافت کردن، گرفتار کردن
draggedدیکشنری انگلیسی به فارسیکشید، کشیدن، کشاندن، بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن، با تور گرفتن
کشیدِ لنگر ارادیdredging of an anchor, dredgingواژههای مصوب فرهنگستانکشید لنگری که بهعمد برای کم کردن از سرعت شناور یا تغییر جهت آن صورت میگیرد