کشکوهلغتنامه دهخداکشکوه . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوربخش سارودئیه ٔ شهرستان جیرفت واقع در 45 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 8 هزارگزی جنوب راه مالروی ساردوئیه به دارزین .
کشکشةدیکشنری عربی به فارسیموجدار کردن (مثل باد براب) , بر هم زدن , ناصاف کردن , ناهموار کردن , ژوليده کردن , گره زدن , براشفتن , تلا طم
تختلغتنامه دهخداتخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شمیل در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس است که در پنجاه وپنج هزارگزی خاوربندرعباس و بر سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس قراردارد. جل
چاهستانلغتنامه دهخداچاهستان . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 60 هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و2 هزارگزی شمال راه مالرو کشکوه به بندرعباس واقع
قلعه قاضیلغتنامه دهخداقلعه قاضی . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمیل ، بخش مرکزی شهرستان بندرعباس ، واقع در 50هزارگزی شمال خاوری بندرعباس سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس . این
مسافریلغتنامه دهخدامسافری . [ م ُ ف ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . واقع در 55هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس . (ا
خضرآبادلغتنامه دهخداخضرآباد. [ خ ِ ] (اِخ ) یکی از بخشهای یازده گانه ٔ شهرستان یزد. واقع در باختراین شهرستان بحدود و مشخصات زیر: حدود: از شمال به بخش اردکان ، از جنوب به بخش تفت و