کشولغتنامه دهخداکشو. [ ک َش ْوْ ] (ع مص ) گزیدن چیزی بدندان و بدهان کشیدن آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کشولغتنامه دهخداکشو. [ ک َ / ک ِ ش َ / شُو ] (اِ) جعبه ٔ درون میز. (یادداشت مؤلف ). جعبه ای باشد که درون میز قرار دهند و در آن در کنار میز باشد چون آن را بکشند بیرون آید. (ناظ
کشولغتنامه دهخداکشو. [ ک َ ش َ ] (اِ) کَشَف که لاک پشت و سنگ پشت است . (برهان ) (رشیدی ). سلحفاة. (یادداشت مؤلف ). || برج چهارم از بروج فلکی که برج سرطان باشد. (ناظم الاطباء).