کشنلغتنامه دهخداکشن . [ ک ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 4 هزارگزی باختر شیراز. با 1002تن سکنه . آب آن از چشمه وراه آن فرعی است . (از فر
کشن شینلغتنامه دهخداکشن شین . [ ک ُ ش َ ] (اِخ ) نامی که سابقاً به قسمت جنوبی هند و چین اطلاق می شده است .
کشن خواهلغتنامه دهخداکشن خواه . [ ک ُ خوا / خا ] (نف مرکب ) گشن خواه . مست . فحل جوینده . رجوع به گشن و گشن خواه شود.
کشن شینلغتنامه دهخداکشن شین . [ ک ُ ش َ ] (اِخ ) نامی که سابقاً به قسمت جنوبی هند و چین اطلاق می شده است .
کشن خواهلغتنامه دهخداکشن خواه . [ ک ُ خوا / خا ] (نف مرکب ) گشن خواه . مست . فحل جوینده . رجوع به گشن و گشن خواه شود.
جذابدیکشنری عربی به فارسیکشنده , جاذب , جالب , دلکش , دلربا , فريبنده , گيرنده , خيلي ظريف , از روي مهارت , عجيب و جالب
قاتلدیکشنری عربی به فارسیکشنده , مهلک , مصيبت اميز , وخيم , وابسته به ادمکشي , وابسته به مرگ کشنده , مرگ اور