لغتنامه دهخدا
اکشم . [ اَ ش َ ] (ع اِ) یوز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به یوز شود. || (ص ) ناقص در خلقت و در حسب . گویند: احد جانبیه واف و اخرهما اکشم ؛ درباره ٔ کسی گویند که پدرش آزاد و مادرش کنیز بود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). ناقص خلقت . (از مهذب الاسم