کریزگهلغتنامه دهخداکریزگه . [ ک ُ گ َه ْ] (اِ مرکب ) کریزگاه . کریزجای . جای مخصوص نگاهداری باز در حال تولک کردن . (یادداشت مؤلف ) : افریقیه صطبل ستوران بارگیرعموریه کریزگه باز و
کریزگاهلغتنامه دهخداکریزگاه . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) کریچ گاه . (از فرهنگ فارسی معین ). کریزگه . کریزی جای . تولک خانه . کریزخانه . خانه ای که باز و دیگر مرغان شکاری در آنجا تولک کنند.
کریزهلغتنامه دهخداکریزه . [ ک ُ / ک َ زَ / زِ ] (اِ) کریجه است که خانه ٔ کوچک باشد. (برهان ). کریجه . کریج . (آنندراج ). کریچه . کریچ . رجوع به کریجه و کریچ شود. || پر ریختن مرغا
کریزخانهلغتنامه دهخداکریزخانه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب )کریزگاه . کریزگه . جای خاص برای تولک کردن مرغان شکاری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کریزگاه و کریز شود.
کریزگاهلغتنامه دهخداکریزگاه . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) کریچ گاه . (از فرهنگ فارسی معین ). کریزگه . کریزی جای . تولک خانه . کریزخانه . خانه ای که باز و دیگر مرغان شکاری در آنجا تولک کنند.
کریزهلغتنامه دهخداکریزه . [ ک ُ / ک َ زَ / زِ ] (اِ) کریجه است که خانه ٔ کوچک باشد. (برهان ). کریجه . کریج . (آنندراج ). کریچه . کریچ . رجوع به کریجه و کریچ شود. || پر ریختن مرغا
تولک خانهلغتنامه دهخداتولک خانه . [ ل َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کریزگاه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تولک و دیگر ترکیبهای این کلمه شود.
کریغفرهنگ انتشارات معین(کُ) (اِ.) = کریز. کریژ. کریزه . کریج . کریچ . کریچه : پر ریختن پرندگان ؛ تولک .