کریزگاهلغتنامه دهخداکریزگاه . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) کریچ گاه . (از فرهنگ فارسی معین ). کریزگه . کریزی جای . تولک خانه . کریزخانه . خانه ای که باز و دیگر مرغان شکاری در آنجا تولک کنند.
کریزگهلغتنامه دهخداکریزگه . [ ک ُ گ َه ْ] (اِ مرکب ) کریزگاه . کریزجای . جای مخصوص نگاهداری باز در حال تولک کردن . (یادداشت مؤلف ) : افریقیه صطبل ستوران بارگیرعموریه کریزگه باز و
تولک خانهلغتنامه دهخداتولک خانه . [ ل َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کریزگاه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تولک و دیگر ترکیبهای این کلمه شود.
کریزخانهلغتنامه دهخداکریزخانه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب )کریزگاه . کریزگه . جای خاص برای تولک کردن مرغان شکاری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کریزگاه و کریز شود.
کریزگهلغتنامه دهخداکریزگه . [ ک ُ گ َه ْ] (اِ مرکب ) کریزگاه . کریزجای . جای مخصوص نگاهداری باز در حال تولک کردن . (یادداشت مؤلف ) : افریقیه صطبل ستوران بارگیرعموریه کریزگه باز و
ابوایوب موریانیلغتنامه دهخداابوایوب موریانی . [ اَ اَی ْ یو ب ِ ] (اِخ ) سلیمان بن ابی سلیمان مخلد یا داود موریانی خوزی . وی پس از جد برامکه خالدبن برمک وزیر ابی جعفر منصور بود و نزد او مک
گاهلغتنامه دهخداگاه . (اِ) عصر. دوره . زمان : و از خلق نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).چنین تا بگاه سکندر رسیدز شاهان هر آنکس که آن تخت دید. فر
