قرک / قروکواژهنامه آزادکسی را گویند که مبتلا به باد فتق (ورم بیضه ها) عمدتاً بر اثر بلند کردن جسم سنگین شده است.
کرچکلغتنامه دهخداکرچک . [ ک َ چ َ ] (اِ) اسم ترکی خروع است . (فهرست مخزن الادویه ). دانه ٔ بید انجیر. (ناظم الاطباء). بید انجیر. خِروَغ . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). گیاهی است از تیره ٔ فرفیون ها که یکساله است و دارای برخی گونه های پایا می باشد گونه های پایای کرچک تا <span class="hl
کرچکلغتنامه دهخداکرچک . [ ک َ چ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش بلده در آمل مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 151).
downدیکشنری انگلیسی به فارسیپایین، کرک، بطرف پایین، سوی پایین، بزیر، غمگین، از کار افتاده، کرک صورت پایین، دلتنگ، زیر
اسفلدیکشنری عربی به فارسیپر دراوردن جوجه پرندگان , پرهاي ريزي که براي متکا بکار ميرود , کرک , کرک صورت پايين , سوي پايين , بطرف پايين , زير , بزير , دلتنگ , غمگين , پيش قسط
کرکلغتنامه دهخداکرک . [ ک َ رَ ] (اِخ ) رودی است در استرآبادرستاق در شمال و مشرق شهر استرآباد. (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 81 و ترجمه ٔ آن ص 113).
کرکلغتنامه دهخداکرک . [ ] (اِخ ) بنابه نقل تاریخ بیهقی قلعه ای بوده است در جبال هرات : و نامه ها که از کوتوال کرک آمدی همه عبدوس عرضه کردی . (تاریخ بیهقی ). و حاجب بزرگ علی را مؤذن معتمد عبدوس به قلعه ٔ کرک برد که در جبال هرات است و به کوتوال آنجا سپرد. (تاریخ بیهقی
کرکلغتنامه دهخداکرک . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار شهرستان ری در استان مرکزی . جلگه و معتدل است و 163 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کرکلغتنامه دهخداکرک . [ ] (اِخ ) دهی است ازبخش ایوانکی شهرستان دماوند. کوهستانی و سردسیر است و 150 تن سکنه دارد. بین این ده و احمدآباد میان رودخانه قلعه ٔ خرابه ای به نام ظهیرآباد وجود دارد که از آثار قدیم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" d
دنکرکلغتنامه دهخدادنکرک . [ دُک ِ ] (اِخ ) شهری است با 21136 تن سکنه از ولایت نور واقع در شمال فرانسه . بندر ماهیگیری کنار دریای شمال . این شهر را در مبارزات فرانسه با همسایگانش اهمیت بسیار بود و چندین بار دست بدست گشت و سرانجام در 1
حسین آباد بکرکلغتنامه دهخداحسین آباد بکرک . [ ح ُ س ِ دِ ب َ رَ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان افشاریه ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران . واقع در 38هزارگزی باختر کرج و 5هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ کرج به قزوین . ناحیه ای است واقعدر جلگه ولی معت
حسین آباد کرکلغتنامه دهخداحسین آباد کرک . [ ح ُ س ِ دِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین شهرستان نهاوند. واقع در 15هزارگزی جنوب باختری شهر نهاوند و سه هزارگزی گیلان . ناحیه ای است واقع در دامنه و سردسیر. دارای 220 تن سکنه میباشد. ل
زردبند لشکرکلغتنامه دهخدازردبند لشکرک . [ زَ ب َ دِ ل َ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان لواسان کوچک است که در بخش افجه ٔ شهرستان تهران و در 5 هزارگزی باختر گلندوک و بر سر راه شوسه ٔ شمشک به تهران ، کنار رودخانه ٔ جاجرود واقع است و اردوگاه تابستانی واحدهای لشکر یک در ای
شکرکلغتنامه دهخداشکرک . [ ش َ ک َ رَ ] (اِ) نام میوه ایست . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : شکرک که سبزی اوشار است تا خام است در شیرینی پخته بکار است . (فرودسیه ٔ ملاطغرا، از آنندراج ). || متبلور از ماده ٔ شکرین چیزی : شکرک زدن شیره و دوشاب و نیز شکر و جز آن ؛ بلورگو