کرکویلغتنامه دهخداکرکوی . [ ک َ ] (اِخ ) (آتش ...) آتش کرکویه . آتشگاهی بوده است در سیستان و معبد جای گرشاسب که مردمان به امید برکات آنجا می شدند و دعا می کردند و مستجاب می شد. د
کرکویلغتنامه دهخداکرکوی . [ ک َ ] (اِخ ) کرکویه . از رساتیق سیستان است . (تاریخ سیستان ). شهری است در شمال زرنج . (یشتها ج 2 ص 293).
کرکویلغتنامه دهخداکرکوی . [ ک َ ] (اِخ ) نام پهلوانی تورانی که نبیره ٔسلم بوده است . (فهرست ولف ). و بنابه روایت شاهنامه در نبردی که میان وی و سام درگرفت به دست سام کشته شد. (از
کرکویهلغتنامه دهخداکرکویه . [ ک َ ی َ ] (اِخ ) کرکوی . شهری است از نواحی سیستان و مجوسان در آنجا آتشکده ٔ بزرگی دارند. (از معجم البلدان ). رجوع به کرکوی شود.- آتش کرکویه ؛ آتش کر
کرکویهلغتنامه دهخداکرکویه . [ ک َ ی َ ] (اِخ ) کرکوی . شهری است از نواحی سیستان و مجوسان در آنجا آتشکده ٔ بزرگی دارند. (از معجم البلدان ). رجوع به کرکوی شود.- آتش کرکویه ؛ آتش کر
کرکولغتنامه دهخداکرکو. [ ک َ ] (اِخ ) کرکوی . کرکویه نام شهری است به سیستان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرکوی و کرکویه شود.
ارگلغتنامه دهخداارگ . [ اَ ] (اِخ ) نام موضعی به زرنج شهر سجستان بین دروازه ٔ کرکویه و دروازه ٔ نیشک که درآن بناهای بزرگ برآورده بودند و بانی آن عمرو لیث است و پس از آن دارالام
کویهلغتنامه دهخداکویه . [ ی َ / ی ِ ] (پسوند) مزید مؤخر امکنه : رستم کویه . کرکویه . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).