کرکهنلغتنامه دهخداکرکهن . [ ک َ ک َ هََ ] (اِ) جوهری است سرخ رنگ سیاه فام که در آفتاب شفاف می نماید. (جواهرنامه ). گونه ای کوآرتز بنفش رنگ که آن را آمتیست نیز نامند. رنگ بنفش آن
کرکهنفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی کوارتز به رنگ بنفش که در جواهرسازی برای ساختن نگین انگشتر به کار میرود؛ امتیست.
کرکنفرهنگ انتشارات معین(کَ کَ یا کِ) (اِ.) غله ای مانند گندم و نخود و باقلا که آن را نیم رس بریان کنند و بخورند.
زیتیلغتنامه دهخدازیتی . [ زَ / زِ ] (ص نسبی ) رنگی باشد زرد که به سبزی زند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).منسوب به زیت . به رنگ زیت . (یادداشت ایضاً). بیرونی در
یاقوتلغتنامه دهخدایاقوت . (اِ) نام جوهری است مشهور و آن سرخ و کبود و زرد می باشد. گرم و خشک است در چهارم و قایم النار یعنی آتش او را ضایع نمی کند و با خود داشتن آن دفع علت طاعون