کرپهلغتنامه دهخداکرپه . [ ک ُ پ َ / پ ِ ] (اِ) کرپا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرپا در معنی هلندوز شود.
کرپهلغتنامه دهخداکرپه . [ ک ُ پ َ / پ ِ ] (اِ) گیاه بسیار از یک نوع که انبوه و سبز و کوتاه روئیده باشد. دسته ٔ گیاه انبوه بر زمین روئیده . مقابل تنک . (یادداشت مؤلف ). || دیر ک
کرپه شدنلغتنامه دهخداکرپه شدن . [ ک ُ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیرتر از موعد کاشته شدن زرع یا کشت . (یادداشت مؤلف ). کم پشت و کم بالیده شدن کشت بسبب دیر کشته شدن .
کرپه جنگللغتنامه دهخداکرپه جنگل . [ ک ُ پ َ / پ ِ ج َ گ َ ] (اِ مرکب )جنگل که تنها بوته های خرد دارد. (یادداشت مؤلف ).
کرپه شدنلغتنامه دهخداکرپه شدن . [ ک ُ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیرتر از موعد کاشته شدن زرع یا کشت . (یادداشت مؤلف ). کم پشت و کم بالیده شدن کشت بسبب دیر کشته شدن .
کرپه جنگللغتنامه دهخداکرپه جنگل . [ ک ُ پ َ / پ ِ ج َ گ َ ] (اِ مرکب )جنگل که تنها بوته های خرد دارد. (یادداشت مؤلف ).