کریملغتنامه دهخداکریم . [ ک َ ] (اِخ ) کریمخان زند پسر ایناق . از طوایف لک بود. پس از فوت پدر با برادرش صادق خان بزرگ طایفه ٔ زند شد در 1162 هَ . ق . به سپاه ابراهیم خان ، برادر
کریملغتنامه دهخداکریم . [ ک َ ] (ع ص ) جوانمرد. بامروت . ج ، کُرَماء، کِرام . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جوانمرد. (برهان ) : هر آن کریم که فرزند او بلاده بودشگفت باشد و ا
کَرِيمٌفرهنگ واژگان قرآنبسيارگرامي - بسيار ارجمند و ارزشمند - بسيار صاحب کرم و بزرگوار(معناي تکريم با تفضيل متفاوت است، چون تکريم معنائي است نفسي و در تکريم کاري به غير نيست ، بلکه تنه