کرونیلغتنامه دهخداکرونی . [ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگ و نیمی میانه ٔ جنوب و مغرب شیراز. (فارسنامه ٔ ناصری ).
کرونیسلغتنامه دهخداکرونیس . [ ک َ ] (اِخ ) نام جزیره ای است که وامق مطلوب عذرا در آن جزیره بود. (برهان ) (آنندراج ). در لغت نامه ٔ اسدی کروتیس آمده است . رجوع به کروتیس شود.
کرونیسلغتنامه دهخداکرونیس . [ ک َ ] (اِخ ) نام جزیره ای است که وامق مطلوب عذرا در آن جزیره بود. (برهان ) (آنندراج ). در لغت نامه ٔ اسدی کروتیس آمده است . رجوع به کروتیس شود.