کرورلغتنامه دهخداکرور. [ ک ُ ] (اِ) نام شماره ای است چنانکه کرور ایران پانصدهزار است که پنج لک باشد. (آنندراج ). نصف میلیون . (ناظم الاطباء). نزد ایرانیان معادل پانصدهزار است .
کرورلغتنامه دهخداکرور. [ ک ُ ] (ع مص ) کَرّ. کریر. تکرار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). میل نمودن و حمله کردن بر کسی . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || برگ
کارورزفرهنگ انتشارات معین(وَ) (ص فا.) 1 - آن که به کاری اشتغال دارد، کارکن . 2 - دانشجوی پزشکی که در بیمارستان به دستور سرپزشک کار می کند، انترن .
خاکشوریلغتنامه دهخداخاکشوری . [ حامص مرکب ] عمل خاکشور. رجوع به خاکشور شود : زر از خاکشوری گذشت از کرور.(از آنندراج ).
فسقینلغتنامه دهخدافسقین . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی فروع است و به معنی قضبان الکرور نیز هست . (فهرست مخزن الادویه ).