کرنجوالغتنامه دهخداکرنجوا. [ ] (اِ) کرنج . کرنجو. کرنجوه . اسم هندی است اکتمکت است که به فارسی خایه ٔ ابلیس است . (فهرست مخزن الادویه ).
کرنجولغتنامه دهخداکرنجو. [ ] (اِ) اسم هندی اکتمکت است . کرنج . کرنجوا. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کرنجوا شود.
کرمجوانلغتنامه دهخداکرمجوان .[ ک ِ ج ُ وا ] (اِخ ) دهی است از دهستان آلان براغوش بخش آلان براغوش شهرستان سراب . کوهستانی و معتدل است و 636 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
کرنجولغتنامه دهخداکرنجو. [ ک َ رَ ] (اِ) مرض کابوس است . (آنندراج ) (انجمن آرا). بمعنی کابوس است و آن سنگینیی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان ). گرانی باشد که در خواب بر مرد
کرنجولغتنامه دهخداکرنجو. [ ] (اِ) اسم هندی اکتمکت است . کرنج . کرنجوا. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کرنجوا شود.
کرنجلغتنامه دهخداکرنج . [ ] (اِ) اسم هندی اکتمکت است . کرنجو. کرنجوا. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کرنجوا شود.
کرنجوهلغتنامه دهخداکرنجوه . [ ] (اِ) کرنج . کرنجو. کرنجوا اسم هندی اکتمکت است که به فارسی خایه ٔ ابلیس نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کرنجوا شود.
کرمجوانلغتنامه دهخداکرمجوان .[ ک ِ ج ُ وا ] (اِخ ) دهی است از دهستان آلان براغوش بخش آلان براغوش شهرستان سراب . کوهستانی و معتدل است و 636 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
کرنجولغتنامه دهخداکرنجو. [ ک َ رَ ] (اِ) مرض کابوس است . (آنندراج ) (انجمن آرا). بمعنی کابوس است و آن سنگینیی باشد که در خواب بر مردم افتد. (برهان ). گرانی باشد که در خواب بر مرد