کرنایلغتنامه دهخداکرنای . [ ک َ ] (اِ مرکب ) آلت شنیدن کران . (یادداشت مؤلف ). || کرنا. نای بزرگ که آن را می نوازند و این مبدل به خرنای است و خربمعنی بزرگ و کلان بسیار مستعمل اس
کرنایواژهنامه آزاد[کَ ر رِ/رَ] کره نای، کرنا؛ بوق جنگی. نوعی ساز بزرگ، مانند شیپور، که به ویژه در جنگ ها و برای خبر کردن مردم در آن می دمیدند.
کرمایرفرهنگ انتشارات معین(کِ رِ یِّ) [ فر. ] (اِ.) ریل (راه آهن ) که در روی آن چرخ دندانه دار لوکوموتیو حرکت می کند. این نوع ریل در راه های بسیار سراشیب به کار می رود.
کرناىواژهنامه آزادکَرنای؛ نوعی ساز اصیل و باستانى ایرانى که مانند شیپور در جنگ ها و آماده باش ها و اطلاع رسانى های عمومی کاربرد داشته است. کَرنای؛ یکی از سازهای اصیل و باستانى ای
کرنافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. شیپور بزرگ.۲. نای جنگی؛ کارنای؛ کرِّنای: ◻︎ زود آ که شود رزمگهت همچو قیامت / کوس تو و کرنای تو چون دم زدن صور (امیرمعزی: ۳۰۲).
کره نایواژهنامه آزاد[کَ ر رِ/رَ] کرنای، کرنا؛ بوق جنگی. نوعی ساز بزرگ، مانند شیپور، که به ویژه در جنگ ها و برای خبر کردن مردم در آن می دمیدند.