کرفسیانApiaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ کرفسسانان یک یا چندساله، با گلآذین چتر مرکب یا ساده و گاهی سرسان متـ . چتریان Umbelliferae
کرسیانلغتنامه دهخداکرسیان . [ ] (اِ) سنگی سبزرنگ ، شفاف ، صافی و ثقیل است . آن را کلس کنند چنانکه سفید شود، پس گرم و در شنگرف حل کنند تا همچون مغنیسا گردد و بلور به آتش کرده از ای
کرفستانلغتنامه دهخداکرفستان . [ ک َ رَ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ رودسر گیلان . جلگه و معتدل است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کردستانلغتنامه دهخداکردستان .[ ک ُ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔشهرستان بهبهان . دشت و گرمسیر است و 1119 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). فرسخی بیشتر
بادیان رومی 2Pimpinellaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از کرفسیان شامل گیاهان یکساله یا چندساله با برگهای قاعدهای اغلب تقسیمنشده یا 3 بخشی یا 1 تا 4 بار شانهای و با برگهای ساقهای به اشکال گوناگون و د
زنیانTrachyspermumواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از کرفسیان شامل گیاهان یکساله با برگهای شانهای مرکب و گلبرگهای سفید با انتهای درونپیچ و میوههای تخممرغی یا بیضوی با انتهای باریک و قاعدۀ کمی فرور
کرفسApiumواژههای مصوب فرهنگستانسردهای علفی از کرفسیان با حدود بیست گونه که معروفترین آنها کرفس (A. graveolens) است؛ گیاهان این سرده بومی ناحیۀ مدیترانه و خاورمیانه هستند که یونانیهای باستا
کرسیانلغتنامه دهخداکرسیان . [ ] (اِ) سنگی سبزرنگ ، شفاف ، صافی و ثقیل است . آن را کلس کنند چنانکه سفید شود، پس گرم و در شنگرف حل کنند تا همچون مغنیسا گردد و بلور به آتش کرده از ای