کرخ جدانلغتنامه دهخداکرخ جدان . [ ک َ خ ِ ج ُدْ دا ] (اِخ ) پاره ای از اهل حدیث گمان کرده اند که کرخ با جدا و کرخ جدان یکی است وصحیح نیست . با جدا کرخ سامره است و کرخ جدان شهرکی است
کرخلغتنامه دهخداکرخ . [ ] (اِخ ) طایفه ای از ترکمنهای ساکن قره تپه ٔ گرگان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 103).
کرخ باجدالغتنامه دهخداکرخ باجدا. [ ک َ خ ِ ج َدْ دا ] (اِخ ) محله ای است به سُرَّمَن رای . (منتهی الارب ). گفته اند که همان کرخ سامرااست و گفته اند کرخ باجدا و کرخ جُدّان یکی است . و
دیرالطواویسلغتنامه دهخدادیرالطواویس .[ دَ رُطْ طَ ] (اِخ ) طواویس «جمع» طاووس است . این دیر در سامراء و متصل به کرخ جدان و در اواخر حدود کرخ مشرف بر بطنی است که آن را بنی خوانند که خان
کرخیلغتنامه دهخداکرخی . [ ک َ ] (اِخ ) عبداﷲبن حسن بن دلهم ابوالحسن الکرخی (260 - 340 هَ . ق .). منسوب به کرخ جدان است . وی بر مذهب ابوحنیفه بود. (از معجم البلدان ). از اوست : ک
ابراهیم بن عبداﷲ رطبیلغتنامه دهخداابراهیم بن عبداﷲ رطبی . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ رُ طَ ] (اِخ ) او به نام ابن رطبی معروف و از علمای مائه ٔ ششم هجری است . نائب قاضی القضاة روح بن احمد حدیث