کرخ الرقهلغتنامه دهخداکرخ الرقه . [ ک َ خُرْ رَق ْ ق َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در جزیره . (از معجم البلدان ).
باب الکرخلغتنامه دهخداباب الکرخ . [ بُل ْ ک َ ] (اِخ ) موضعی در عراق عجم که علاءالدوله ٔ کاکویه در آنجا با ابوالعباس تاش فراش حرب کرد. (طبقات الاطباء ج 2 ص 8) (تاریخ الحکماء قفطی چ ل
کرخلغتنامه دهخداکرخ . [ ] (اِخ ) طایفه ای از ترکمنهای ساکن قره تپه ٔ گرگان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 103).
مخمسةلغتنامه دهخدامخمسة. [ م ُ خ َم ْ م ِ س َ ] (اِخ ) فرقه ای از غلاة که می گفتند «سلمان فارسی » و «مقداد» و «عمار» و «ابوذر غفاری » و «عمربن امیه ٔ ضیمری » از طرف خداوند مأمور
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن غالب خوارزمی برقانی ، مکنی به ابوبکر. او از حُفّاظ محدثین معدود است و اصلاً از مردم برقان است که قریه ای است از قراء کات در م
باب الکرخلغتنامه دهخداباب الکرخ . [ بُل ْ ک َ ] (اِخ ) موضعی در عراق عجم که علاءالدوله ٔ کاکویه در آنجا با ابوالعباس تاش فراش حرب کرد. (طبقات الاطباء ج 2 ص 8) (تاریخ الحکماء قفطی چ ل
طاق الحرانیلغتنامه دهخداطاق الحرانی . [ قُل ْ ح َرْ را ] (اِخ ) محله ای است در جانب غربی بغداد، گویند از حد پل جدید و شارع طاق حرانی تا شارع باب الکرخ منسوب است بقریه ای که ورثال نام د
دیر مدیانلغتنامه دهخدادیر مدیان . [ دَ رِ م ِ ] (اِخ ) بر ساحل رود کرخایا نزدیک بغداد است و کرخایا رودی است که از عباسیه میگذرد و الکرخ را می شکافد و در دجله می ریزد در قدیم آباد و آ