کرختیلغتنامه دهخداکرختی . [ ک َ رَ / ک َ رِ /ک ِ رِ ] (حامص ) کرختگی . (ناظم الاطباء) : تا کی دل نرم من به سختی افتدوز گرمی سردان به کرختی افتد. ظهوری (ازآنندراج ).رجوع به کرختگی
کرختیsedationواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از بیهوشی سبک که با استفاده از اثر آرامبخشی برخی از داروها بر دستگاه عصبی مرکزی ایجاد میشود