کراجیدنلغتنامه دهخداکراجیدن . [ک َ دَ ] (مص ) بانگ و فریاد کردن مرغ خانگی را گوینددر وقت بیضه نهادن . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کراچیدن . (آنندراج ). بانگ و فریاد کردن ماکیان ب
کرازیدنلغتنامه دهخداکرازیدن . [ک ُ / ک ِ دَ ] (مص ) خرامیدن به ناز و به گاف فارسی نیز آمده است . (آنندراج ). خرامیدن و بطور تکبر و غروررفتن و جنبیدن زن از این طرف به آن طرف با حالت
کراشیدنلغتنامه دهخداکراشیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) تباه شدن کار. (ناظم الاطباء) (برهان ). || پریشان گردیدن . (برهان ). پریشان گردیدن و مشوش شدن خاطر. پاشیده و منتشر گشتن . (ناظم الاطبا
کراخلغتنامه دهخداکراخ . [ ک َ ] (اِ صوت ) اسم صوت . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بانگ و فریاد ماکیان باشد در وقت بیضه نهادن . (برهان ) (آنندراج ). فریاد ماکیان پس از تخم کردن . (آنن
کرازیدنلغتنامه دهخداکرازیدن . [ک ُ / ک ِ دَ ] (مص ) خرامیدن به ناز و به گاف فارسی نیز آمده است . (آنندراج ). خرامیدن و بطور تکبر و غروررفتن و جنبیدن زن از این طرف به آن طرف با حالت
کراشیدنلغتنامه دهخداکراشیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) تباه شدن کار. (ناظم الاطباء) (برهان ). || پریشان گردیدن . (برهان ). پریشان گردیدن و مشوش شدن خاطر. پاشیده و منتشر گشتن . (ناظم الاطبا