کراتلغتنامه دهخداکرات . [ ک َ ] (اِ) لالکی . (فرهنگ فارسی معین ). درختی خاردار که در اراضی مرطوب و پست جنگلهای شمال بسیار است : گشته زمین او بخیل آب اندرو مانده قلیل آورده بر رو
کراتلغتنامه دهخداکرات . [ ک َرْ را ] (ع اِ) ج ِ کَرّة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || مکرراً و چندین بار. (ناظم الاطباء). رجوع به کرة شود.- به کرات ؛ باربار و
کراتلغتنامه دهخداکرات . [ ک ُ ] (ع اِ)ج ِ کُرة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کره ها. گویها. (ناظم الاطباء). رجوع به کرة شود.
کرات کتیلغتنامه دهخداکرات کتی . [ ک َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان شهسوار. جلگه ای ، معتدل ، مرطوب و سکنه ٔ آن 330 تن است . آب از رودخانه چشمه کیله . محصولش برنج و مرکبات و
کرات کتیلغتنامه دهخداکرات کتی . [ ک َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل . معتدل ، مرطوب و سکنه ٔ آن 250 تن است . آب از رود وانگتارود. محصولش برنج ، کمی غ