20035 مدخل
= کام۱ 〈 کام و گر
۱. اصم، ناشنوا ۲. آرزو، مراد، مطلوب، مقصود ۳. توان، زور، قدرت، قوت، قوه
child, choir, choral, chorale
تکیه ای: kar طاری: kar طامه ای: kar طرقی: kar کشه ای: kar نطنزی: kar
۱صخره – پرتگاه صخره ای ۲کرختی و بی حسی اعضای بدن
۱به توده ای از زراعت درو شده گفته شود،که در جمع یک جا شود ...
۱گوسفندی که بدون شاخ است ۲سنگ بزرگ ۳گاوی که کمرش سفید است ...
۱بیخ گلو ۲غره شدن به چیزی
کَر، ناشنوا.
پسر.
چروک، ناصاف.
در گویش گنابادی یعنی خنده ، تمسخر ، نیشخند
نقش ،قالب :تو () کسی رفتن
کِر
کَر، ناشنوا kâsom kerdi>:کَرَم کردى> .
کر ناشنوا
کر مصلحتی کسی که خود را به کری زند
کر و لال