کدوادهلغتنامه دهخداکدواده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) (از کد بمعنی کده + واده ) (یادداشت مؤلف ). بنای دیوار عمارت و خانه را گویند. (برهان ). بنای خانه را گویند. (فرهنگ جهانگیری
کدوادهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. دیوار.۲. پی دیوار: ◻︎ ز فرع بیش طلب اصل کز برای بنا / درست باید کردن نخست کدواده (شمس فخری: مجمعالفرس: کدواده).
کدادةلغتنامه دهخداکدادة. [ ک ُدَ ] (ع اِ) دردی روغن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قِشدَة. (از اقرب الموارد). ثفل روغن . خَرَّه . (یادداشت مؤلف ). || آنچه در بن دیگ ماند از طع
کدودهلغتنامه دهخداکدوده . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اختر پشت کوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند، کوهستانی و سردسیر، سکنه ٔ 250 تن ، آب آن از چشمه سار، شغل اهالی زراعت و کرباس باف
کوادهلغتنامه دهخداکواده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ) چوب آستان در خانه . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چوب زیرین در که فرودین نیز گویند، ضد بلندین . (فرهنگ رشیدی ). چوب زیر در. (
کدلغتنامه دهخداکد. [ ک َ ] (اِ) خانه باشد و به عربی بیت خوانند. (برهان ). خانه و آن را کت نیز گویند چه در پارسی تا با دال مبدل می شود. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) : کدخدایی
کدادةلغتنامه دهخداکدادة. [ ک ُدَ ] (ع اِ) دردی روغن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قِشدَة. (از اقرب الموارد). ثفل روغن . خَرَّه . (یادداشت مؤلف ). || آنچه در بن دیگ ماند از طع
کدودهلغتنامه دهخداکدوده . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اختر پشت کوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند، کوهستانی و سردسیر، سکنه ٔ 250 تن ، آب آن از چشمه سار، شغل اهالی زراعت و کرباس باف
کوادهلغتنامه دهخداکواده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ) چوب آستان در خانه . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چوب زیرین در که فرودین نیز گویند، ضد بلندین . (فرهنگ رشیدی ). چوب زیر در. (
کهوادهلغتنامه دهخداکهواده . [ ک ُهَْ دَ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقایی و مرکب از 400 خانوار که در حوالی دره کرد مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 80).