کتهلغتنامه دهخداکته . [ ] (هندی ، اِ) کتی . اسم هندی کلب است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به کتی شود.
کتحلغتنامه دهخداکتح . [ ک َ ] (ع اِ) خراش سنگ ریزه کمتر از کدح . (منتهی الارب ). خراشی که بجلد رسد کمتر از کدح . (ناظم الاطباء). و رجوع به کدح شود.
کتحلغتنامه دهخداکتح . [ ک َ ] (ع مص ) سیر خوردن . (آنندراج ). سیرخوردن طعام را. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || برداشتن و انداختن بر کسی گرد و خاک را یا درکشیدن جامه را از
کتةلغتنامه دهخداکتة. [ ک َت ْ ت َ ] (ع اِ) سبزه ٔ زمین از تره و جز آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کتةلغتنامه دهخداکتة. [ ک ُت ْ ت َ ] (ع اِ) شتران هیچکاره . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). چارپایان بلایه . (از اقرب الموارد). بدترین از بزان . (منتهی الارب ). علم برای ماده