لغتنامه دهخدا
کتع. [ ک ُ ت َ ] (ع ص ) مرد سبک و چست در کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجل کتع؛ مرد آماده در کار خود. (از اقرب الموارد). || مرد ترنجیده و منقبض از کار. ضد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ترنجیده و منقبض در کار. (ناظم الاطباء). || مرد رسا و نیک ماهر. || عارف راه