کتابدارلغتنامه دهخداکتابدار. [ ک ِ ] (نف مرکب ) کتاب دارنده . (فرهنگ فارسی معین ). دارنده ٔ کتاب . مالک و صاحب کتاب . خداوند کتاب . || حافظ و نگهبان کتابها. (ناظم الاطباء). آنکه مأمور حفظ و نظم و ترتیب کتابهای کتابخانه است . نگهدارنده ٔ کتاب . متصدی کتابخانه . (فرهنگ فارسی معین ). متصدی کتاب در
کتابدارفرهنگ فارسی معین(کِ) [ ع - فا. ] (اِ.) کسی که کارش طبقه بندی ، نگه داری و فهرست کردن کتاب - های کتابخانه است ، متصدی کتابخانه .
صادقی کتابدارلغتنامه دهخداصادقی کتابدار. [ دِ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) نام او صادق و از ایل افشار است . وی تذکره ای در احوال معاصرین خویش به ترکی نوشته است و چون در خطو نقاشی مهارتی داشت در «کتابخانه ٔ دیوانی » ملازم بود. (آتشکده ٔ آذر). تذکره ٔ وی به مجمع الخواص موسوم است و آقای دکتر خیام پور معلم دانشگاه تب
کتابداریلغتنامه دهخداکتابداری . [ ک ِ ] (حامص مرکب ) داشتن کتاب . تملک کتاب . || مأموریت حفظ و نظم و ترتیب کتابها در کتابخانه . (فرهنگ فارسی معین ). کار و شغل کتاب دار. || تصدی کتابخانه (و آن شغلی مهم محسوب میشده ) (از فرهنگ فارسی معین ) : اما در زمان شاه جنت مکان منصب جل
کتابداریفرهنگ فارسی معین( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - مأموریت حفظ و نظم و ترتیب کتاب های کتابخانه . 2 - تصدی کتابخانه .
کتابداریلغتنامه دهخداکتابداری . [ ک ِ ] (حامص مرکب ) داشتن کتاب . تملک کتاب . || مأموریت حفظ و نظم و ترتیب کتابها در کتابخانه . (فرهنگ فارسی معین ). کار و شغل کتاب دار. || تصدی کتابخانه (و آن شغلی مهم محسوب میشده ) (از فرهنگ فارسی معین ) : اما در زمان شاه جنت مکان منصب جل
کتابداریفرهنگ فارسی معین( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - مأموریت حفظ و نظم و ترتیب کتاب های کتابخانه . 2 - تصدی کتابخانه .
صادقی کتابدارلغتنامه دهخداصادقی کتابدار. [ دِ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) نام او صادق و از ایل افشار است . وی تذکره ای در احوال معاصرین خویش به ترکی نوشته است و چون در خطو نقاشی مهارتی داشت در «کتابخانه ٔ دیوانی » ملازم بود. (آتشکده ٔ آذر). تذکره ٔ وی به مجمع الخواص موسوم است و آقای دکتر خیام پور معلم دانشگاه تب
کتابداریلغتنامه دهخداکتابداری . [ ک ِ ] (حامص مرکب ) داشتن کتاب . تملک کتاب . || مأموریت حفظ و نظم و ترتیب کتابها در کتابخانه . (فرهنگ فارسی معین ). کار و شغل کتاب دار. || تصدی کتابخانه (و آن شغلی مهم محسوب میشده ) (از فرهنگ فارسی معین ) : اما در زمان شاه جنت مکان منصب جل
کتابداریفرهنگ فارسی معین( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - مأموریت حفظ و نظم و ترتیب کتاب های کتابخانه . 2 - تصدی کتابخانه .
صادقی کتابدارلغتنامه دهخداصادقی کتابدار. [ دِ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) نام او صادق و از ایل افشار است . وی تذکره ای در احوال معاصرین خویش به ترکی نوشته است و چون در خطو نقاشی مهارتی داشت در «کتابخانه ٔ دیوانی » ملازم بود. (آتشکده ٔ آذر). تذکره ٔ وی به مجمع الخواص موسوم است و آقای دکتر خیام پور معلم دانشگاه تب