لغتنامه دهخدا
کبکنجیر. [ ک َ ک َ ] (اِ) (= کبک انجیر) مرغ تیزپر و بلندپرواز. (برهان ). || دراج . (ناظم الاطباء). بعضی گویند کبکنجیر دراج است و آن پرنده ای باشد مشهور. (از برهان ). || صفرد. (مهذب الاسماء) (کلیله و دمنه ابن المقفع) . پرنده ای است کوچک مانند گنجشک . جل . چکاوک . (فرهنگ فارسی