کایناتلغتنامه دهخداکاینات . [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاین . کائنات . بودنی ها. موجودات . (یادداشت مؤلف ) : ای بخود مشغول گشته چون نبات چیست نزد تو خبر زین کاینات ؟ ناصرخسرو.بنگر اندر لوح محفوظ ای پسرخطهاش از کاینات و فاسدات .
کائناتلغتنامه دهخداکائنات . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کائنه و کائن . موجودات و مخلوقات . (غیاث ) (آنندراج ). || موالید ثلاثه . (بحر الجواهر). || آفریدگان . تمام چیزهائی که وجود دارند. ممکنات : زینسوی آفرینش و زان سوی کائنات بیرون و اندرون زمانه مجاورند. <p class=
یکاناتلغتنامه دهخدایکانات . [ ی ِ ] (اِخ ) از بلوک مرند، دارای 11 قریه ٔ به مساحت 25 فرسخ . عده ٔ خانوار تقریبی 738 و جمعیت تقریبی آن 3690 تن است . مرکز این بل
کائناتفرهنگ فارسی عمیدتمام موجودات جهان.⟨ کائنات جو: هر حادثه که در فضا رخ میدهد، از قبیل رعدوبرق، صاعقه، برف، و طوفان.
شب کایناتلغتنامه دهخداشب کاینات . [ ش َ ب ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم کون و فساد باشد. (برهان ).
انبوذنلغتنامه دهخداانبوذن . [ اَم ْ ذَ ] (اِ) اصل کاینات و آفرینش . (برهان قاطع) (انجمن آرا). اصل آفرینش و حقیقت کاینات . (ناظم الاطباء). مصحف ، و صحیح ، همان انبودن است و به معنی اصل کائنات و آفرینش نوشته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به انبودن شود.
شش جهاتلغتنامه دهخداشش جهات . [ ش َ / ش ِ ج َ ] (اِ مرکب ) شش جهت : کرد رها در حرم کاینات هفت خط و چارحد و شش جهات . نظامی .رجوع به شش جهت شود.
شب کایناتلغتنامه دهخداشب کاینات . [ ش َ ب ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم کون و فساد باشد. (برهان ).