کاگللغتنامه دهخداکاگل . [ گ َ ] (اِ) کلک و قلم تحریر. || نی میان تهی که در میان آب روید. (ناظم الاطباء). ظاهراً تحریفی است از کاکوگل .
کاگلیوسترولغتنامه دهخداکاگلیوسترو. [ ی ُ رُ ] (اِخ ) ژزف بالسامو طبیب ایتالیائی . وی در شعبده بازی معروف بوده است . در پالرم به سال 1743 متولد و در 1795 درگذشت .
کاگلیوسترولغتنامه دهخداکاگلیوسترو. [ ی ُ رُ ] (اِخ ) ژزف بالسامو طبیب ایتالیائی . وی در شعبده بازی معروف بوده است . در پالرم به سال 1743 متولد و در 1795 درگذشت .
ساردنیلغتنامه دهخداساردنی . [ دِن ْی ْ ] (اِخ ) جزیره ٔ کوهستانی نیمه حاصلخیزو کم جمعیتی است متعلق به کشور ایتالیا، واقع در دریای مدیترانه در مغرب شبه جزیره ٔ ایتالیا در جنوب جزیر
قلاملغتنامه دهخداقلام . [ ق ُل ْ لا ] (ع اِ) نوعی از شوره ٔ گیاه که قاقلی نامندش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ابوالعلاء گوید : لولا غضا نجد و قُلاّمُه ُلم یُثْن َ بالطیب علی
حاذقلغتنامه دهخداحاذق . [ ذِ ] (اِخ ) یکی از اطبا و شعرای پارسی گوی هند است . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن گوید: حکیم محمد اسحاق بن علی حسین از اجله ٔ سادات قصبه ٔموهان مضاف بدارالامار