کاکنهلغتنامه دهخداکاکنه . [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) معرب آن کاکنج است . (فهرست مخزن الادویه ) (ناظم الاطباء). رجوع به کاکنج در همین لغت نامه شود.
کاکنهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی علفی و خودرو، با برگهای بیضی، گلهای سفید، و میوهای سرخرنگ که برگ، پوست، و دانۀ آن مصرف دارویی دارد؛ کاکونه؛ عروس پسپرده؛ عروسک پشت پرده.
کاکنجلغتنامه دهخداکاکنج . [ ک َ / ک ِ / ک ُ ن َ ] (اِ) معرب کاکنه ٔ فارسی است و نزد عامه ٔ اهل فارس معروف به عروسک پس پرده و به شیرازی کچومن و به یونانی اوسفندنون و به سریانی خمر
عروسفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. زنی که تازه ازدواج کرده.۲. زن نسبت به خانوادۀ شوهرش؛ زن پسر یا زن برادر.۳. (صفت) [مجاز] هر چیز بسیار زیبا؛ آراسته؛ خوب. عروس پس پرده: = کاکنه عروس چرخ: [مجاز