لغتنامه دهخدا
کاچ . (اِ) کاج . آبگینه را گویند و خشت و ظرف گلی را که بر زبر آن آبگینه ریخته باشند کاچی نامند. (جهانگیری ). شیشه ٔ صلایه کرده را نیز گویند که کاسه گران بر روی طبق و کاسه ٔ ناپخته مالند. (برهان ). || تارک سر و فرق سر را نیز گویند. (برهان ). در شرفنامه بمعنی سر آمده که اورا تا