کابیلهلغتنامه دهخداکابیله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) هاون باشد. (صحاح الفرس ). هاون بود. (سه نسخه از لغت فرس ) (اوبهی ). هاون چوبین بود. (فرهنگ اسدی چ پاول هرن ) : خایگان تو چو کابیله ش
کاپولهلغتنامه دهخداکاپوله . [ ل ِ ] (اِخ ) خانواده ای معروف ژیبلین از «وِرُن » در ایتالیا که از دسته ٔ مخالفان پاپ و طرفدار امپراطور آلمان و دشمن «مونتگوس » بودند. «رومئو و ژولیت
کاپیلاواستولغتنامه دهخداکاپیلاواستو. (اِخ ) پایتخت کشور پادشاهی ساکیا و مسقطالرأس «بودا ساکیامونی ». خرابه های آن بسال 1895 م . کشف شده است .
بودالغتنامه دهخدابودا. (اِخ ) این لغت از سانسکریت «بودها» (بمعنی بیدار، آگاه ، باهوش ، زرنگ ، خردمند) نام وی سیدارتمه گوتمه و مشهور است به ساکیامونی (حکیم قبیله ٔ ساکیا) یا ساکی