کاپریلغتنامه دهخداکاپری . (اِخ ) کاپره . جزیره ٔ دریای «تیرنین » در خلیج ناپل ، که «تیبر» سالهای آخر عمر خود را بدانجا گذرانید. خاطره ٔ حیات شهوی وتوأم با لذائذی که تیبر در «کاپ
کاپری وی دی کاپرارادی مونتکوکلیلغتنامه دهخداکاپری وی دی کاپرارادی مونتکوکلی . [ م ُ ت ِ کو ک ُ ] (اِخ ) لئون ، کنت دُ. ژنرال و رجل سیاسی پروسی . متولد در «شارلوتنبورگ ». وی ریاست امیرالبحری و سپس شانسلیه
کاپریکرنلغتنامه دهخداکاپریکرن . [ ک ُ ] (اِخ ) جدی . دهمین صورت منطقةالبروج که مربوط به دوره ٔ شامل 22 دسامبر تا 20 ژانویه است . صورت فلکی منطقةالبروج . رجوع به جدی شود.
کاپریوسلغتنامه دهخداکاپریوس . (اِخ ) نام رودی است که آن را زاب سفل-ی گویند. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 2429 شود.
کاریفرهنگ انتشارات معین[ په . ] (ص نسب .) 1 - فعال ، مفید. 2 - پهلوان و دلاور جنگی . 3 - بسیار مؤثر، کارگر.
کاریرفرهنگ انتشارات معین(یِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - سازمانی که کارش برقراری ارتباط تلفنی از راه دور است . 2 - سابقة شغلی .
کاپری وی دی کاپرارادی مونتکوکلیلغتنامه دهخداکاپری وی دی کاپرارادی مونتکوکلی . [ م ُ ت ِ کو ک ُ ] (اِخ ) لئون ، کنت دُ. ژنرال و رجل سیاسی پروسی . متولد در «شارلوتنبورگ ». وی ریاست امیرالبحری و سپس شانسلیه