کاوش چهاربخشیquadrant excavationواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای کاوش محوطههای مدور، مانند گورتپهها، بر پایۀ تقسیم محوطه به چهار بخش برابر و کاوش یکدرمیان آنها متـ . روش چهاربخشی quadrant method
کاوشلغتنامه دهخداکاوش . [ وِ ] (اِمص ) کاویدن . حفر. کندگی . نقب . || تفتیش وتجسس و تفحص . || غور و تفکر و تأمل . (ناظم الاطباء). || نفوذ. تأثیر : پرستیدن داور افزون کنیدز دل
سامانة مدیریت پروازflight management systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانة رایانهای خودکار برای برنامهریزی در مدیریت ناوبری، بهینهسازی مصرف سوخت، واپایش عمودی و جانبی پرواز، ناوبری چهاربعدی و ترکیب منابع دقیق و کاهش فشار کارِ
برگلغتنامه دهخدابرگ . [ ب َ ] (اِ) آن جزء از هر گیاهی که نازک و پهن است و از کناره های ساقه و یا شاخه های باریک میروید. (ناظم الاطباء). به عربی ورق گویند. (از برهان ). جزوی از