کاهی کابلیلغتنامه دهخداکاهی کابلی . [ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابوالقاسم نجم الدین محمد، شاگرد عبدالرحمان جامی بود. بنابر علو همت به علوم ریمیه قناعت نکرد و روی به علم باطن آورد. در هند به خد
کابیلغتنامه دهخداکابی . (اِخ ) کاوه . کاوه ٔ آهنگر. (مفاتیح العلوم خوارزمی ) : چون این ظلم (ضحاک ) و قتل جوانان بدین سبب مستمر گشت ، کابی آهنگری اصفهانی از بهر آنکه دو پسر آن کش
کابیلغتنامه دهخداکابی . (ع ص ) بلند و مرتفع. || بر روی افتاده . (منتهی الارب ). || خاک ریزان و روان . یقال : فلان کابی الرماد؛ ای عظیمه منهال . (منتهی الارب ) (قطر المحیط). و من
کاهیلغتنامه دهخداکاهی . (ص نسبی ) به رنگ کاه .رنگی بین زرد و سفید. (یادداشت مؤلف ) : مرا ز نان جو خویش رنگ کاهی به که از شراب حریفان سفله گلناری . امیدی رازی .|| از جنس کاه . |
قاسم کاهیلغتنامه دهخداقاسم کاهی . [ س ِ م ِ ] (اِخ ) مولانا ابوالقاسم نجم الدین کابلی . از شاگردان عبدالرحمان جامی است . پدرش از ملازمان اردوی امیر تیمور بود. وی در کابل به دنیا آمد.
پشتلغتنامه دهخداپشت . [ پ ُ ] (اِ) قسمت خلفی تن از کمر به بالا. ظهر.اَزْر. قرا. قری . قَروان و قَرَوان . حاذ. مطا. قصب .سَراة. قَرقَر. قِرقری ّ. (منتهی الارب ) : پشت خوهل سر تو
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ا
بافۀ بازدار هواپیماaircraft arresting cableواژههای مصوب فرهنگستانبافه/کابلی مخصوص که برای کاهش سرعت هواپیما در هنگام نشستن در عرض باند، در مسیر فرود هواپیما، نصب میشود متـ . کابل بازدار هواپیما