کانترواژهنامه آزادپیشخوان ، باجه ، گیشه - دیواره یا میزی که قسمت اداری بانک را از قسمت مشتریان مجزا می کند. یا محل پرداخت پول در مطب ها و رستوران ها .
کَانَتفرهنگ واژگان قرآنبود (اگر در ترکيب با فعل ماضي ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي بعيد مي کندو اگر در ترکيب با فعل مضارع ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي استمراري مي کند
بلغتنامه دهخداب . (حرف ) حرف دوم است از الفباء فارسی و نیز حرف دوم از الفبای عربی و همچنین حرف دوم از ابجد و آنرا «با» و «باء» و «بی » خوانند. و آن یکی از حروف محفوره ، شفهیه
پروینفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهچند ستارۀ درخشان در صورت فلکی ثور که از تعداد بسیاری ستاره تشکیل شده ولی فقط شش ستارۀ آن با چشم دیده میشود که در یکجا بهصورت خوشهای جمع شده و با هم در فضا ح
خرمنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (کشاورزی) محصول دروشده و رویهمریخته که هنوز نکوبیده و کاه آن را جدا نکردهاند.۲. [مجاز] تودۀ چیزی. خرمن ماه (مه): [قدیمی، مجاز] هالۀ ماه: ◻︎ آسمان گو مفروش
اندرآوردنلغتنامه دهخدااندرآوردن . [ اَدَ وَ / وُ دَ ] (مص مرکب ) از پا اندر آوردن ، از پادرآوردن . فروافکندن . کشتن . ازبین بردن : به ایوان او آتش اندرفکندز پای اندرآورد کاخ بلند. فر
خویلغتنامه دهخداخوی . [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ ] (اِ) عرق . آب رطوبت که از مسامات جلد انسان و دیگر حیوانات خارج شود. (از ناظم الاطباء). حِمَّة. حَمیم . (یادداشت بخط مؤ