هم افقلغتنامه دهخداهم افق . [ هََ اُ ف ُ ] (ص مرکب ) در تداول دو کس را گویند که دارای تجانس فکری و روحی باشند.
صفای اصفهانیلغتنامه دهخداصفای اصفهانی . [ ص َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) اشراق خاوری در شرح حال وی نویسد: اگر چه تندباد حوادث چنان بساطآثار این عارف مفلق و شاعر شیوا را درهم پیچید که متأسفانه
عارف قزوینیلغتنامه دهخداعارف قزوینی . [ رِ ف ِ ق َ ] (اِخ ) نام وی میرزا ابوالقاسم معروف به عارف قزوینی فرزند ملاهادی وکیل است . به سال 1300 هَ . ق . / 1262 هَ . ش . در قزوین متولد شد.
ابوالفتوحلغتنامه دهخداابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) یا ابوالفتح . شهاب الدین (شیخ ...) یحیی بن حبش بن امیرک السهروردی المقتول یاشهید معروف به شیخ اشراق و بعضی نام او را احمد گف
بابرلغتنامه دهخدابابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ظهیرالدین محمدبن میرزا عمر شیخ بن سلطان ابوسعیدبن میرزا محمدبن میرانشاه بن تیمور لنگ . پادشاهی که جد اکبر بود و به چهار واسطه نبیره ٔ شاه ت