کامیارلغتنامه دهخداکامیار. [ کام ْ ] (اِخ ) کسی است که در سفر جنگی اردشیر به ملکت کادوسیان حاکم الکوسیری بود. رجوع به ص 1141 ج 2 ایران باستان شود.
کامیارلغتنامه دهخداکامیار. [ کام ْ ] (اِخ ) کمال الدین کامیارانی ، اسحاق قاضی از زنجان یکی از بزرگان امرای علاءالدوله کیقباد سلجوقی است و او مردی فقیه و سخنگو و حکیم مشرب بود و از
کامیارلغتنامه دهخداکامیار. [ کام ْ ] (ص مرکب ) آنکه به آرزوی خود رسیده است . نایل . بختیار. مرادمند. کامیاب . بهره مند.
کامیارانلغتنامه دهخداکامیاران . [ کام ْ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان سنندج . خلاصه مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : حدود: از طرف شمال به بخش حومه ٔ سنندج از طرف جنوب به د
کامیارانلغتنامه دهخداکامیاران . [ کام ْ ] (اِخ ) ده مرکزی بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع در 82هزارگزی جنوب سنندج و 77هزارگزی باختر کرمانشاه . یک هزارگزی راه شوسه ٔ کرمانشاه و سنندج
بیلوار کامیارانلغتنامه دهخدابیلوار کامیاران . [ بیل ْ ] (اِخ ) دهستان بخش کامیاران شهرستان سنندج است و 14000 تن سکنه دارد. (از دائرة المعارف فارسی ).
کامیارانلغتنامه دهخداکامیاران . [ کام ْ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان سنندج . خلاصه مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : حدود: از طرف شمال به بخش حومه ٔ سنندج از طرف جنوب به د
کامیارانلغتنامه دهخداکامیاران . [ کام ْ ] (اِخ ) ده مرکزی بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع در 82هزارگزی جنوب سنندج و 77هزارگزی باختر کرمانشاه . یک هزارگزی راه شوسه ٔ کرمانشاه و سنندج
بیلوار کامیارانلغتنامه دهخدابیلوار کامیاران . [ بیل ْ ] (اِخ ) دهستان بخش کامیاران شهرستان سنندج است و 14000 تن سکنه دارد. (از دائرة المعارف فارسی ).
هلتوشانلغتنامه دهخداهلتوشان .[ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش کامیاران شهرستان سنندج دارای 214 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و توتون است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)