کامپانالغتنامه دهخداکامپانا. (اِخ ) نام عتیقه فروش ایتالیایی است که در قرن 14 میزیست و اشیاء عتیقه هنری زیادی جمعآوری کرد ودولت فرانسه آنها را برای موزه ٔ لور خریداری کرد.
کامپانی د روملغتنامه دهخداکامپانی د روم . [ نْی ْ دُ رُ ] (اِخ ) ناحیه ای است در جنوب تیبر به ایتالیا مقابل لاتیوم ناحیه ای است حاصلخیز. سابقاً مالاریاخیز بوده است .
کامپانی له هسدنلغتنامه دهخداکامپانی له هسدن . [ نْی ْ ل ِ هَِ دَ ] (اِخ ) مرکز ناحیه ای در پادگاله از ایالت مونتریل که دارای 1070 تن سکنه است .
کمناءلغتنامه دهخداکمناء. [ ک ُ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کمین ، به معنی قوم پنهان نشیننده به قصد دشمن در جنگ . (آنندراج ). ج ِ کمین . (اقرب الموارد).
کمانیلغتنامه دهخداکمانی . [ ک َ ] (ص نسبی ) کاریزکن . مقنی . (فرهنگ فارسی معین ) : آن آب که در چشمه همی برد کمانی در چشم همی بیند از آن آب بخروار. امیر معزی (از فرهنگ فارسی معین ).و رجوع به کمانه شود.