کالجلغتنامه دهخداکالج . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کالج بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع در 3 هزارگزی جنوب المده و 12هزارگزی جنوب گلندرود. کوهستانی و سردسیر، داری 400 تن سکنه
کالجلغتنامه دهخداکالج . [ ل ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای دوازده گانه ٔ کجور شهرستان نوشهر است . این دهستان در قسمت باختری شهرستان واقع است . و از یازده آبادی تشکیل شده است .
کالجارلغتنامه دهخداکالجار. (اِ مرکب ) مزرعه ٔ برنج . (از برهان ) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). مزرعی که در آن شلتوک کارند. (آنندراج ). کالیجار. رجوع به شالی زار در همین لغت نامه شود
کالجانلغتنامه دهخداکالجان . (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 20هزارگزی شمال باختری ورزقان و 15هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر.کوهستانی و معتد
کالجارلغتنامه دهخداکالجار. (اِ مرکب ) به لغت گیلان بمعنی کارزار است . (برهان ). چه «لام » به «را» تبدیل شود و «جیم » به «زا». (از آنندراج ). جنگ و جدال . (از برهان ) (ناظم الاطباء
کالجتوئیهلغتنامه دهخداکالجتوئیه . [ ج ِ ئی ی ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 65هزارگزی جنوب ساردوئیه و 18هزارگزی باختر راه مالرو ساردوئی