کاظمینلغتنامه دهخداکاظمین . [ ظِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاظم .- کاظمین غیظ ؛ فروخورندگان خشم . و رجوع به کاظم شود.
کاظمینلغتنامه دهخداکاظمین . [ ظِ م َ ] (اِخ ) امام موسی (ع ) و امام محمد تقی (ع ). (فرهنگ نظام ذیل لغت کاظم ). در ائمه ٔ اثنی عشریه لقب جوادین است چون لقب هر دو امام کاظم است .
کاظمینلغتنامه دهخداکاظمین . [ ظِ م َ ] (اِخ ) کاظمیه . شونیزی صغیر. (تاریخ کاظمین ص 16). مدفن امام موسی کاظم (ع ) و امام محمد تقی (ع ) که شهر کوچکی است پهلوی بغداد. (فرهنگ نظام ذی
کَاظِمِينَفرهنگ واژگان قرآنآنانکه با وجود ناراحتي زياد سخني نمي گويند و ناراحتيشان را پنهان مي کنند - آنانکه دم نمي زنند(کلمه کاظمين اسم فاعل از کظم است و کظم به معناي شدت اندوه است از طر
کاظمیلغتنامه دهخداکاظمی . [ ظِ ] (اِخ ) (سید...) به لطف طبع و جودت ذهن اتصاف داشت و در شیوه ٔ سپاهیگری سلوک نموده رایت جلادت می افراشت و در اوائل سلطنت خاقان مغفور در ملازمت درگا
کاظمیلغتنامه دهخداکاظمی . [ ظِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 42هزارگزی جنوب باختری اهواز و14هزارگزی خاوری راه آهن اهواز به خرمشهر کنار راه کارون
بلدةلغتنامه دهخدابلدة. [ ب َ دَ ] (اِخ ) قریه ای در چندفرسنگی کاظمین ، و مدفن سیدمحمدبن امام علی النقی بدانجاست . (یادداشت مرحوم دهخدا).
جامعالکاظمیةلغتنامه دهخداجامعالکاظمیة. [ م ِ عُل ْ ظِ می ی َ ] (اِخ ) مسجدی است در مرقد کاظمین (ع )، و تاریخ بناء جامع بطور تحقیق معلوم نیست ، لیکن اصل مرقد را شاه اسماعیل صفوی بنا کرده
جوادینلغتنامه دهخداجوادین . [ ج َ دَ ] (اِخ ) لقب امام موسی الکاظم و امام محمد تقی است که در کاظمین در جوار هم مدفونند. رجوع به جواد و کاظم در این لغت نامه و رجوع به تاریخ کاظمین
حسن آل یاسینلغتنامه دهخداحسن آل یاسین . [ ح َ س َ ن ِ ل ِ ] (اِخ ) کاظمی فقیه که در کاظمین به سال 1308 هَ . ق . درگذشت . از فقهای شیعه است . او راست : الاسرار الفقهیه و جز آن . (ذریعه ج