کَاظِمِينَفرهنگ واژگان قرآنآنانکه با وجود ناراحتي زياد سخني نمي گويند و ناراحتيشان را پنهان مي کنند - آنانکه دم نمي زنند(کلمه کاظمين اسم فاعل از کظم است و کظم به معناي شدت اندوه است از طر
کارمون تللغتنامه دهخداکارمون تل . [ م ُ ت ِ ] (اِخ ) (معروف به لوئی کاروژی ) رسام و درام نویس فرانسوی ، متولد در پاریس (1717 - 1806 م .). وی نویسنده ٔ «مثلهای مفرح » است .
کارمونالغتنامه دهخداکارمونا. [ م ُ ] (اِخ ) (آنتونیو اسکار دو فراگزو) ژنرال و رجل سیاسی پرتقالی (1869 - 1951). وی در سال 1928 بریاست جمهور رسید.
کامونلغتنامه دهخداکامون . (اِ) زیره و یا گیاه آن . (ناظم الاطباء). کمون . معرب خامون . رجوع به کمون شود.
کامونیلغتنامه دهخداکامونی . (اِ) انگور روباه و تاجریزی سیاه که عنب الثعلب مجنن نیز گویند. (ناظم الاطباء).
کَاظِمِينَفرهنگ واژگان قرآنآنانکه با وجود ناراحتي زياد سخني نمي گويند و ناراحتيشان را پنهان مي کنند - آنانکه دم نمي زنند(کلمه کاظمين اسم فاعل از کظم است و کظم به معناي شدت اندوه است از طر
کارمون تللغتنامه دهخداکارمون تل . [ م ُ ت ِ ] (اِخ ) (معروف به لوئی کاروژی ) رسام و درام نویس فرانسوی ، متولد در پاریس (1717 - 1806 م .). وی نویسنده ٔ «مثلهای مفرح » است .
کارمونالغتنامه دهخداکارمونا. [ م ُ ] (اِخ ) (آنتونیو اسکار دو فراگزو) ژنرال و رجل سیاسی پرتقالی (1869 - 1951). وی در سال 1928 بریاست جمهور رسید.