کد و کاشلغتنامه دهخداکد و کاش . [ ک َ دُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) چک و چانه . مِکاس . مُماکَسَه . (یادداشت مؤلف ).
بوکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. باشد که: ◻︎ بر بوکومگر عمر گرامی مگذارید / خود محنت ما جمله ز بوکومگر آمد (انوری: ۱۴۰).۲. کاشکی: ◻︎ تو هم ابنیمین بر این میباش / مگذران عمر خود به بوک و
بوکلغتنامه دهخدابوک . (صوت ) بود که و باشد که ، در هنگام تمنا اظهار کنند و در عربی عسی و لعل گویند. (آنندراج ). مخفف بود که و باشد که ، باشد. کلمه ٔ تمنا است و بعربی عسی و لعل
کاشلغتنامه دهخداکاش . (ق ) بمعنی کاشکی بود. (صحاح الفرس ). بمعنی کاشکی است که کلمه ای باشد از اسمای ترجی و تمنی که خواهش و آرزو و حسرت است و در محل طلب چیزی به طریق آرزو گویند
لیتفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکلمهای که در مقام تمنا و آرزوی چیزی میگویند؛ کاش؛ کاشکی. لیتولَعَّل: (قید) [قدیمی] کاشکی و شاید؛ بوکومگر.