کاشتینۀ کامل زیرپیرااستخوانیcomplete subperiosteal implantواژههای مصوب فرهنگستانکاشتینهای که جانشین فک بیدندان میشود
کاشتینۀ برسازهایprosthetic implantواژههای مصوب فرهنگستانکاشتینهای که هدف از کاشت آن پر کردن جای یک بخش ازدسترفتۀ بدن است
کاشتینۀ تیغهایblade implantواژههای مصوب فرهنگستانکاشتینهای تیغهای که برای تقویت استحکام استخوان فک به آن متصل میشود
کاشتینۀ تیغهای دروناستخوانیblade endosteal implantواژههای مصوب فرهنگستانکاشتینهای تیغهایشکل و سوراخدار که با رشد استخوان در درون سوراخهای آن بعد از اتصال با استخوان یکی میشود
کاشتینۀ حلزونیcochlear implantواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که برای بازگرداندن توانایی شنیدن در گوش کاشته میشود
کاشتینۀ یکمرحلهایone-stage implantواژههای مصوب فرهنگستانکاشتینۀ دندانی دروناستخوانیای که بلافاصله به پایه متصل میشود متـ . کاشتینۀ ناپوشیده nonsubmergible implant
برگلغتنامه دهخدابرگ . [ ب َ ] (اِ) آن جزء از هر گیاهی که نازک و پهن است و از کناره های ساقه و یا شاخه های باریک میروید. (ناظم الاطباء). به عربی ورق گویند. (از برهان ). جزوی از
بازوهای کاشتینۀ عمقِاستخوانیarms of anchor endosteal implantواژههای مصوب فرهنگستانبخش اصلی زیرساخت کاشتینۀ دندانی که درون استخوان جایگیر میشود
بنپایۀ کاشتینهfixture of implantواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از کاشتینۀ دندانی که در استخوان فک نصب میشود تا بعداً پایۀ کاشتینه بر روی آن جایگیر شود