کاشالوتلغتنامه دهخداکاشالوت . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) کاشالو. شیرماهی . ماهی عنبر. عنبرماهی . حوت . جانور دریایی که گاهی بقدری بزرگ شود که طول بدنش 30 گز گردد. در زیر پوست او پرده ا
کاشالوتفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپستاندار عظیمالجثۀ دریازی و گوشتخوار که مادهای خوشبو به نام عنبر در دستگاه گوارش او تولید میشود؛ ماهیعنبر؛ عنبرماهی.
کاتالونیلغتنامه دهخداکاتالونی . [ ل ُن ْی ْ ] (اِخ ) نقطه ای از اسپانیا که در کتب مسلمین به نام «کتلونیه » یاد شده و کرسی آن برشلونة است . رجوع به اسپانیا در همین لغت نامه و رجوع به
گاو عنبرلغتنامه دهخداگاو عنبر. [ وِ عَم ْ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پستاندار عظیم الجثه ٔ دریائی شبیه به وال که در دریا میماند. گویند عنبر فضله ٔ او است . (از آنندراج ) (از غیا
شیرماهیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ماهی بزرگ؛ نوعی ماهی بزرگ؛ ماهی عنبر؛ کاشالوت.۲. نوعی صدف که از آن تکمه درست میکنند.
باللغتنامه دهخدابال . (اِ) نوعی از ماهی فلوس دار بسیار بزرگ باشد و آن در دریای زنگ بهم میرسد و فساد بسیار میکند و گوشت آن خوشمزه بود. (برهان قاطع). بال و وال از لاتینی بالنا بم