کارگیریلغتنامه دهخداکارگیری . (اِ مرکب ) در تداول زنان ، کار: مرده شور کارگیریت را ببرد. مرده شورت ببرد با این کارگیریت . || کسی که مرتکب میشود و مباشرت مینماید و متقبل میشود هر کا
حفاظت از خوردگیcorrosion protectionواژههای مصوب فرهنگستانبهکارگیری هریک از روشهایی که به کاهش خوردگی فلز منجر میشود
روانکاوی کاربردیapplied psychoanalysisواژههای مصوب فرهنگستانبهکارگیری اصول روانکاوی در حوزههایی غیر از حوزۀ بالینی مانند ادبیات و هنر و دین